اغلب ما با واژه مدیریت منابع انسانی، روابط کارکنان و مدیریت پرسنل استفادهشده در مطبوعات و همچنین متخصصان صنعت آشنا هستیم.
در این مقاله، به پرسش مدیریت منابع انسانی چیست، با ارایه یک نمای کلی از موضوع و معرفی مدیریت منابع انسانی در سازمانهای امروزی، پاسخ میدهیم.
ما اصطلاح «هنر و دانش» را برای مدیریت منابع انسانی انتخاب کردیم زیرا این موضوع هم هنر مدیریت افراد با استفاده از رویکردهای خلاقانه و نوآورانه است و هم دانشی است که بهدلیل کاربرد دقیق این تیوری مورد نیاز است.
تعریف اول مدیریت منابع انسانی، فرایند مدیریت افراد در سازمانها به شیوهای ساختار یافته و کامل است.
مقصود از مدیریت منابع انسانی تها و اقدامات مورد نیاز برای اجرای بخشی از وظیفه مدیریت است که با جنبههایی از فعالیت کارکنان بستگی دارد، به ویژه برای کارمندیابی، آموزش دادن به کارکنان، ارزیابی عملکرد، دادن پاداش و ایجاد محیطی سالم و منصفانه برای کارکنان سازمان.
مدیریت امور کارکنان حوزهای است که به اندازه کل حوزه مدیریت قدمت دارد اما بهطور طبیعی دستخوش تغییر و تکامل شده است.
نقطه عطف این تغییر و تکامل جایی است که به جای مدیریت کارکنان١، مدیریت منابع انسانی۲ مطرح میشود.
در محیط کسب وکار رقابتی و پیچیده دنیای امروز، خلاقیت و نوآوری در سازمانها امری بسیار مهم است و استراتژیها و تاکتیکهای مدیریت کسب وکارها باید همگام با تغییرات باشد.
و اینجاست که اهمیت مدیریت منابع انسانی در تضمین موفقیت یک سازمان و ایجاد مزیت رقابتی برای آن مشخص میشود .
این در حالی است که مدیریت منابع انسانی نقشی است که در همهی سازمانهای بزرگتر از یک نفر، معنا دارد.
اگرچه عموما در یک شرکت کوچک، سمتی به عنوان مدیر منابع انسانی وجود ندارد، اما به هر حال،مدیریت منابع انسانی بخشی از وظیفه مدیراجرایی یا مدیرعامل سازمان است.
طبیعتا به تدریج، پس از اینکه یک سازمان بزرگتر شد، این نقش به یک واحد مستقل به نام واحد مدیریت منابع انسانی یا Human Resource Management سپرده میشود و موقعیتی رسمی برای مدیر منابع انسانی در سازمان تعریف میشود.
منبع : مقاله مدیریت منابع انسانی
از طرف دیگر، نوزاد انسان با کمترین تواناییها و امکانات( نظیر بازتابها) به دنیا میآید و به مراقبت زیاد و شدیدی نسبت به سایر موجودات نیاز دارد( برای مثال در نظر بگیرید که چگونه گوساله گاو پس از به دنیا آمدن روی پای خود میایستد، ولی نوزاد انسان حتی نمیتواند سر خود را راست نگه دارد ). ابن مراقبت توسط پدر و مادر در وهله اول و توسط اطرافیان و جامعه در وهله دوم اعمال میشود، ولی این مراقبت بدون آگاهی، دانش و آموزش شیوههای فرزندپروری صحیح امکان ندارد و اهمیت روان شناسی کودک نیز از این دو موضوع( زمان طولانی رشد کودکی و شیوههای صحیح فرزندپروری) ناشی میشود.
تعریف روانشاسی کودک چیست؟ شیوههای صحیح فرزند پروری، نحوه تعامل و روابط مناسب با فرزندان از مهمترین موضوعات برای روانشناسی کودک میباشد.
نوزاد انسان در میان سایر موجودات عالم طولانیترین زمان را نیاز دارد که قابلیتها و تواناییهای خود را پرورش و آشکار سازد.
رشد یک فرایند چند بعدی است.
کودکان در سنین مختلف نیازها و اولویتهای مختلفی دارند.
روانشناسی کودک یکی از مهمترین و پر کاربردترین شاخههای علم روانشناسی است.
شاخه روانشناسی کودک به بررسی روند رشد اخلاقی، اجتماعی کودک به صورت همزمان با رشد جسمانی او میپردازد.
استفاده از مشاوره متخصصان روانشناسی کودک و نوجوان در سنین اولیه رشد و شکل گیری شخصیت میتواند منجر به افزایش توانمدیهای شخصی افراد در مواجه با مشکلات و سختیهای احتمالی زندگی شود.
روانشناسان و متخصصان روانشناسی کودک و نوجوان بر این باورند که در مواجه با برخی موارد و در آستانه برخی از مراحل زندگی کودک مشاورههای روانشناسان کودک میتواند تاثیرات مثبت به سزایی در عبور موفق کودکان از این بحرانها داشته باشد .
دوره سنی کودکی، تاثیر غیر قابل انکاری در سنین بالاتر و بزرگسالی افراد در زمینههای رفتاری و اخلاقیشان دارد.
این موضوع همواره مورد توجه روانشناسان و محققان بوده است.
نظریههای متعدد و گوناگونی مانند نظریه محیط غنی- محیط فقیر و نظریه اثر پروانهای در زمینه روانشناسی کودک و رشد کودک و همگی گواه اهمیت این دوره در زمینه روانشناسی اند.
مطمینا چه شما معتاد به شبکههای اجتماعی یا یک کاربر ساده باشید و یا حتی کسی که تازه به فکر استفاده از این شبکهها افتاده است؛ سوالاتی در خصوص مزایا و معایب شبکههای اجتماعی دارید.
مثلا، آیا این شبکهها بهره وری انسان را بالاتر میبرد و یا فقط وقت گران بهای او را هدر میدهد؟ این شبکهها به چه میزان امن هستند؟ بیایید پیش از آن که بر روی این شبکهها – چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ زمانی – سرمایه گذاری زیادی کنید از مزایای آنها در مقابل معایبشان آگاه شوید.
بهبود ارتباطات و تقویت روابط انسانی، دلیل ظهور شبکههای اجتماعی است.
جدا از مکان زندگی، امکان پیدا کردن افرادی که تفکر و علایق یکسانی با فرد دارند امکان پذیر شده است.
همان ویژگیهایی که شبکههای اجتماعی را به یک نیروی مثبت در زندگی تبدیل میکند، میتواند جز معایب شبکههای اجتماعی برشمرده شود.
این مسیله به ویژه برای نوجوانان مشکل آفرین است، چراکه افراد شرور میتوانند بدون در نظر گرفتن مسیولیت شخصی، همسالان خود در مدرسه را که در معرض آسیب هستند هدف قرار دهند و آنها را اذیت کنند.
همچنین تعقیب و نظارت افراد از این طریق بسیار ساده است.
از آنجا که موقعیت مکانی افراد در شبکههای اجتماعی مشخص است همهی عادات و رفتار افراد به راحتی میتواند تحت نظارت قرار بگیرد.
استفاده از شبکههای اجتماعی و مجازی چنان گسترش یافته که نسل کنونی را نسل شبکه نام نهادهاند و در این حوزه کاربران با ویژگیهای خاصی با هم در ارتباط میباشند در این تحقیق مزایا و معایب شبکههای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است در ابتدا با معرفی رویکرد ترکیبی در مطالعه رسانههای اجتماعی به کاربران رسانههای اجتماعی میپردازد و مشخص میکند این کاربران چه کسانی هستند و فعالیتهایی را که میتوانند انجام دهند شامل چه مواردی است و با بیان ماهیت این شبکهها و تقسیم بندی و کارکردشان با شناخت کاربران هر یک از آنها به بررسی اثرات مثبت و منفی استفاده از آنها در حوزههای مختلف و همچنین اثرات آنها بر رویکردهای مسایل تکنولوژی، ی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، کسب و کار، دین و مذهب پرداخته و این رسانهها را از لحاظ حوزه فعالیت یشان بر بستر کامپیوتر و شبکههای موبایل تبیین مینماید و محبوبیت کاربرانشان را با توجه به قابلیتهای ویژه هر شبکه مورد بررسی قرار میدهد و آینده و چشم اندازهای هر یک را بیان میکند.
ارزیابی عملکرد( انگلیسی: Performance measurement) اندازهگیری عملکرد یا سنجش عملکرد، فرایندی است که با هدف تعیین درجه کفایت و لیاقت کارکنان از لحاظ انجام وظایف محوله و قبول مسیولیتها در سازمان، انجام میگیرد.
در این فرایند مدیران ارشد یک سازمان، شرکت، موسسه یا نهاد، رفتار کارکنان زیرمجموعه خود را مورد بررسی و مشاهده قرار میدهند، تا بتوانند بازخوردهای لازم را درباره نقاط قوت و ضعف رفتار کارکنان، به آنها ارایه نمایند.
به بیانی ساده ارزیابی عملکرد به سنجش نسبی عملکرد انسانی در رابطه با نحوه انجام کار مشخص در یک دوره زمانی معین، در مقایسه با استاندارد انجام کار اطلاق میگردد.
مدیریت عملکرد( انگلیسی: Performance management) مدیریت عملکرد فرآیندی استراتژیک و یکپارچه که در جهت بهبود مستمر عملکرد و توسعه تواناییهای کارکنان و ایجاد فضای کار تیمی و دسته جمعی که در نهایت موجب تعالی سازمان میگردد.
عملکرد به معنای تلاش کارکنان برای به انجام رساندن کارشان یا دستیابی به اهداف تعیین شده است.
هر شغلی مسیولیتهایی را به همراه دارد که باید طبق استانداردهای تعریفشده انجام شوند.
این کار کمک میکند تا صلاحیت، خصوصیات، کیفیت، مهارت، ظرفیت و پتانسیل بالقوهی کارکنان برای آینده مشخص شود.
براساس ارزیابی عملکرد، بهترین کارکنان پاداش میگیرند تا این انگیزهی پیشرفت در سایرین نیز تقویت شود.
بنابراین ارزیابی عملکرد یک مسیولیت مدیریتی است که استانداردهای شغلی را مشخص و تعیین میکند که عملکرد کارکنان در حدود استانداردهای تعیین شده هست یا خیر.
ارزیابی عملکرد کمک میکند تا ویژگیهای کارکنان را بسنجیم و حدود توانایی آنها را تخمین بزنیم.
با ارزیابی عملکرد میتوان در خصوص ارتقای شغلی کارکنان، نیاز به آموزش و بهبود تواناییشان تصمیمگیری کرد.
به فرایندی که با هدف تشخیص درجه کفایت و لیاقت کارکنان در سازمان، انجام میگیرد، ارزیابی عملکرد( Performance measurement) میگویند.
در این فرآیند فرد از نظر اجرایی در وظایف محوله و قبول مسیولیتها مورد بررسی قرار میگیرد.
در فرایند ارزیابی عملکرد مدیران ارشد سازمان رفتار کارکنان زیرمجموعه خود را بررسی میکنند، تا بتوانند نقاط قوت و ضعف رفتار کارکنان را با توجه به بارخوردها استخراج کنند بهطور خلاصه ارزیابی عملکرد بصورت دورهای با هدف کشف استعداد و ظرفیت بالقوه فرد و برنامه ریزی در جهت بهبود سازمان انجام میگیرد.
منبع : مقاله ارزیابی عملکرد
کارآفرینی سازمانی،( به انگلیسی: Intrapreneurship) فرآیندی در کارآفرینی است که سازمان طی میکند، تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرین انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای فردی یا گروهی را بهطور مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی به ثمر برسانند.
هنگامی که فعالیت کارآفرینی توسط فرد یا گروه کارآفرین در داخل یک سازمان انجام بگیرد، به آن کارآفرینی سازمانی گویند.
بهطور متداول واژهٔ کارآفرینی( مانند واژههای فیزیک، شیمی و ریاضی) دو مفهوم را میرساند: کارآفرینی به معنای فرایند و پدیدهٔ خلاقیت و نوآوری عرضه شده( تجاری شده) و کارآفرینی به معنای یک رشته علمی.
رشته علمی کارآفرینی تحت عنوان مدیریت کارآفرینی، مهندسی کارآفرینی و نیز کارآفرینیشناسی نیز نامیده میشود.
کارآفرین، فردی است که با صرف زمان و انرژی لازم، منابع، نیروی کار، مواد اولیه و سایر داراییها را به گونهای هماهنگ میسازد که ارزش آنها یا محصولات حاصل از آنها نسبت به حالت اولیهاش افزایش یابد( ایجاد ارزش افزوده کند ). کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصتها و موقعیتها و ایجاد حرکت در جهت توسعهٔ این موقعیتها دارند، پیشگامان حقیقی تغییر در اقتصاد و تحولات اجتماعی محسوب میشوند.
کارمندان در حالی که برای سازمان بزرگی مشغول به کار هستند، میتوانند مانند یک کارآفرین فکر و عمل کنند.
کارآفرینان سازمانی، معمولا به تنهایی ابتکار عمل را به دست میگیرند تا محصولات، فرآیندها، تها و خدماتی برای سازمانشان ایجاد کنند، در حالی که هنوز تحت لوای ارزشها و اهداف سازمان فعالیت میکنند.
- کارآفرینی سازمانی ابداع شده تا فعالیتهای نوآورانه را در یک بافت سازمانی توصیف کند.
از طرف دیگر، واژهی کارآفرینی سازمانی بر جنبههای مشارکت و همکاری نیز تاکید دارد.
- کارآفرینی سازمانی همچنین میتواند بهبود یک فرایند را درون شرکت در برگیرد.
منبع : مقاله کارآفرینی سازمانی
هر اختلالی که در آن موفقیت تحصیلی فرد، با توجه به سن و آموزش و هوش و یا براساس آزمونهای معیار خواندن و نوشتن و محاسبه، از آنچه انتظار میرود بسیار کمتر باشد، اختلال یادگیری[۱] توصیف میشود.
اصطلاح اختلال یادگیری، از نیاز به تشخیص و خدمت به دانشآموزانی برخاستهاست که بهطور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه میشوند و در عین حال درچهارچوب سنی کودکان استثنایی نمیگنجند.
پس با توجه به مشخصات کلی این دانشآموزان، میتوان آنها را در گروه جدیدی به نام دانش آموزان با اختلال یادگیری قرار داد و گفت این دانش آموزان در یک یا چند فرایند روانی که به درک کردن با استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط میشود، اختلال دارند که این اختلال میتواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر شود.
دانش آموزان مبتلا به این مشکل، نیازمند آموزش ویژهای هستند که بنا بر نظر امز باید با تمرینهای مخصوص، غیرمعمول و با کیفیتی غیرعادی سر و کار داشته باشند.
این امر جدا از شیوههای آموزشی و منظمی است که اکثر کودکان از آن استفاده میکنند.
وظیفهٔ کارشناسان در این زمینه، این است که عهدهدار جبران ناتوانی یادگیری به خصوص کودک به صورت آموزش انفرادی یاگروههای کوچک باشند.
انواع اختلالات یادگیری شامل اختلالاتی میشود که هر کدام، یکی از عملکردهای افراد را در زمینههایی مثل خواندن، نوشتن و یا ریاضیات تحت تاثیر قرار میدهند.
دانش آموزان مبتلا به این ناتوانیها بسیار کمتر از آنچه از سن و سطح هوشی آنها انتظار میرود موفق میشوند.
دانش آموزان مبتلا به این ناتوانی ها، بدون کمکهای ویژه، معمولا ضعیف عمل میکنند، دوستان و اعضای خانواده آنها را ناتوان میدانند و در نتیجه عزت نفس و انگیزه آنها بسیار پایین است.
همچنین، ترک تحصیل در کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری بیشتر است و این افراد در عملکرد شغلی و اجتماعی خود نیز دچار مشکل میشوند.
این مهارتها شامل آنهایی هستند که برای خواندن ٬ نوشتن ٬ گوش دادن ٬ صحبت کردن و یا محاسبات مورد نیاز هستند.
این مشکلات میتواند در نتیجه اختلالات یادگیری باشد.
اختلال یادگیری به شرایطی گفته میشود که در آن عملکرد تحصیلی کودک پایینتر از سطحی است کیه از او انتظار میرود.
اما نکته قابل توجه این است که کودکانی که عملکرد ضعیفشان بیه دلیل ناتوانیهای ذهنی ٬ مشکلات هیجانی و عاطفی و مشکلات بینایی و شنوایی است ٬ در زمره اختلالات یادگیری جای نمیگیرند.
منبع :مقاله اختلالات یادگیری
مهارت و ابزار لازم برای ارتکاب جرم.
این علل عبارتند از: ١- خلاهای قانونی.
۲- عدم هماهنگی دستگاههای مرتبط .
۵- غرور و خودخواهی و کنجکاوی افراد.
در این رهگذر روشهای پیشگیری همانند خود جرم،گونههای متعددی را شامل میشوند،گونههایی که حسب مورد ابعادی فردی،اجتماعی،اخلاقی،فرهنگی و آموزشی و در گام نهایی کیفری به خود میگیرند،به واقع آن گاه که شیوههای غیر کیفری از حفظ ارزشها ناتوان هستند،از قویترین ابزار یعنی کیفر استمداد میشود،بدین معنا که قوانین کیفری وضع میگردند و مرتکبان اعمال مجرمانه مجازات میشوند، تا از بزهکاریهای آتی مجرم متحمل کیفر و سایر افراد جامعه جلوگیری به عمل آید و در همین نقطه است که پیوند بازدارندگی و پیشگیری،جشن گرفته میشود.
حمایت از بزه دیدگان بالقوه جرایم، ایجاد احساس امنیت عمومی از طریق حضور در سطح شهر و اماکنی که احتمال وقوع جرم در آن وجود دارد دریافت گزارشهایی راجع به ارتکاب یا احتمال ارتکاب جرایم، حضور در صحنههای جرم یا محتمل به بزهکاری – ارایه خدمات مشاوره و راهنمایی به شهروندان در زمینههای امنیتی و پیشگیری از جرایم – ارایه برنامهها و طرحهای امن سازی محلهها و محیطهای خاص شهری در مقابل مجرمان حرفه ایی – ارایه پیشنهادات علمی و سازنده برای اصلاح ساختارهای جرم خیز و تصویب قوانین متناسب به مقامات ذیصلاح،تهیه آمار جرایم اعم از شروع به جرم، جرایم تام،عقیم و محال به تقکیک جرایم علیه اشخاص اموال و امنیت.
هدف پیشگیری اجتماعی از جرم ایجاد هماهنگی میان نهادهای مربوط در زمینه مقابله با عوامل اجتماعی جرم است.
این عوامل اجتماعی جرم میتواند شامل نابرابری در بهره مندی از فرصتها و امکانات، فقر، بیکاری و .
باشد تا کوشش برای ایجاد محیط مساعد به منظور رشد فضایل اخلاقی و تقویت باورهای دینی، کمک به تاسیس و تقویت نهادهای غیر دولتی، انجمن ها، تشکلهای مردمی و .
. پیشگیری از جرم و توسعه فرهنگ پیشگیری مشارکتی و جلب مشارکتهای مردم برای سرمایه گذاری نیز در مقوله پیشگیری اجتماعی جای میگیرد.
منبع : مقاله پیشگیری از جرائم
افرادی که خودکنترلی دارنند میتوانند آنچه میخواهند را تعدیل کنند تا اطمینان یابند که افراط یا تفریط نمیکنند.
سنت توماس آکوویناس( St Thomas Aquinas) که یک فیلسوق و دین شناسی قرون وسطایی بود، گفت که افراد خدکنترلگر میتوانند "زندگی خود را حفظ کنند".
واکلر، سه مرحله آموزش خودکنترلی برای رسیدن به منبع کنترل درونی به دانشآموزان را به شرح زیر ذکر کرد: مرحله اول: مرحلهاول شامل اداره رفتار دانشآموز از طریق معلم است.
معلم با استفاده از روشهای تقویت مثبت، محروم کردن، جریمه کردن، رهنمود دادن و حذف پاداش بعد از بهبود رفتار و همچنین با استفاده از روش الگوسازی و تمرکز دانشآموز بر رفتارهای مثبت و منفی همسالان، میتوانند رفتارهای نامناسب دانشآموزان را تغییر دهند.
وجود مهارتهای خودکنترلی دانشآموزان، یکی از مهمترین عوامل موفقیت آنها در جامعه است که منجر به سازگاری و تطابق فرد با محیط و اجتماع میشود و افراد را به میزان لازم به استقلال و مسیولیتپذیری میرساند.
مرحله سوم: آموزش شیوههای حل مساله و آموزش خود تعلیمی به دانشآموزان.
منظور از خودنظارتی، حفظ توجه فعال به رخداد افکار و رفتارهای هدفمند خاص است.
تراژدیهای یونان باستان، آکنده از پندارههای درماندگی بشر در برابر خدایان و یا سرنوشت بود.
نمایشنامههای شکسپیر، هم نمایشگر سرنوشت محزون از پیش تعیین شده، و هم نمایانگر ارادهی آزاد است.
جامعه شناسان آن را به عنوان خودمختاری در برابر خود بیگانگی و یا ناتوانی نام بردهاند و روانشناسان از آن به عنوان رفتارگرایی در برابر ذهن گرایی نام برده اند.
نیچه[۲]، قدرت را مهمترین پدیده روان شناختی نامیده است و آدلر[۳] در نظام روانشناسی فردی خود بیان کرده است که مبارزه کردن برای کنترل شخص بر سرنوشت خود، مهمترین انگیزش است و هر شخص بدون احساس چنین کنترلی دچار عقدهی حقارت، خواهد بود و ممکن است درصدد جبران بیش از حد تلاشهای خود برای رسیدن به حس کنترل یا غلبه باشد.
این سازه، در مطالعات مربوط به انگیزش، به گونه فزایندهای اهمیت نظری و علمی بدست آورده است.
سازه خود کنترلی ریشه در نظریهی یادگیری اجتماعی دارد.
در این نظریه، تقویت به عنوان تعیین کنندهی رفتار شناخته شده است و ادراک فرد در مورد منبع این تقویت عنصری اساسی در تعیین رفتار است.
بدین معنی که در هر رفتاری این دو ارزش( دو قطب) نمیتواند با هم وجود داشته باشند.
این متغییر دو قطبی خود کنترلی درونی در مقابل خود کنترلی بیرونی است.
منبع : مقاله خودکنترلی
مدیریت ارتباط با مشتری( به انگلیسی: CRM- Customer Relationship Management) به همه فرایندها و فناوریهایی گفته میشود که در شرکتها و سازمانها برای شناسایی، ترغیب، گسترش، حفظ و ارایه خدمات بهتر به مشتریان به کار میرود و شامل مدیریت انواع شیوههایی است که مشتری جهت ارتباط با سازمان استفاده میکند.
اصول مدیریت ارتباطات مشتری، چگونگی ایجاد موفق یک سیستم و اجرای آن را برای مدیریت ارتباطات مشتریان از شروع و اجرای اولیه یک چنین سیستمی تا نگهداری آن در زمانهای مختلف را بیان میکند.
[۲] بنابراین این مفهوم میتواند برای اشاره به: مجموعه کاملی از فرایندها و تکنولوژیها برای مدیریت ارتباط با مشتریان فعلی و بالقوه و دستاندرکاران کسب و کار در بازاریابی، فروش و خدمات، صرف نظر از نوع مسیرهای ارتباطی با مشتریان، راهبردی تجاری جهت انتخاب و مدیریت مشتریان برای بهینه کردن و بالا بردن ارزش شرکت و همچنین فروش در دراز مدت است.
مدیریت ارتباط با مشتری، استراتژی جامع کسب و کار و بازاریابی است که فناوری، فرایندها و تمامی فعالیتهای کسب و کار را حول مشتری یکپارچه میسازد یا منظام اطلاعاتی یکپارچه که برای برنامهریزی، زمانبندی و کنترل فعالیتهای قبل و بعد از فروش سازمان و با هدف توانمندسازی مشتریان جهت تعامل با سازمان از طریق ابزارهای متعددی چون وب سایت، تلفن و غیره به کار میرود.
بنابراین مدیریت ارتباط با مشتری مستم رویکردی سازمانی ودر تمام سطوح کسب و کار است همه فعالیتهای روزمره کسب و کار با مشتریان سرو کار دارند بنابراین فراهم آوردن سیستمی که این وظایف را بهبود ببخشد برای موفقیت امر حیاتی است.
هدف مدیریت ارتباط با مشتری توانمند ساختن مشتریان جهت تعامل با شرکت از طریق نقاط تماس مثل وب، تلفن، فکس، ایمیل، مجلات، نمایشگاها، شبکههای اجتماعی مثل تلگرام و… دریافت و ارسال خدمات مشتری است.
مدیریت ارتباط با مشتری یک مفهوم یا استراتژی دقیق برای تقویت روابط با مشتریان و در عین حال کاهش هزینه و افزایش بهرهوری و سودآوری در تجارت است.
یک سیستم CRM ایدهآل، مجموعهای متمرکز از تمام منابع داده یک سازمان است و یک دیدگاه اتمیستی( جزیی) زمان واقعی از اطلاعات مشتری را فراهم میکند.
معمولا یک سازمان شامل بخشهای مختلفی است که عمدتا بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به اطلاعات مشتری دسترسی دارند.
یک سیستم CRM این اطلاعات را بهطور مرکزی جمعآوری میکند، آن را بررسی میکند و سپس آن را در همه بخشها در دسترس قرار میدهد.
منبع : مقاله مدیریت ارتباط با مشتری
امروزه استرس و رویدادهای تنش زا، بخش انکار ناپذیر زندگی روزانه است که می تواند بهداشت جسم و روان را متأثرکند . برخی بر این باورند که استرس با غالب بیماریهای آدمی در رابطه است و چنانچه به نحو مطلوبی اداره نشود، پیامدهای نامطلوب رنج، بیماری و صرف هزینه های گزاف را در پی خواهد داشت. افراد به روشهای مختلفی استرس را تجربه می کنند و در نتیجه سعی میکنند با اتخاذ شیوه های منحصر به فردی به مقابله با آن بپردازند. سه راهبرد مقابله با استرس عبارتند از: 1 -راهبرد مقابله ای مسئله مدار 2 -راهبردهای مقابله ای هیجان مدار 3 -راهبرد مقابله ای اجتنابی. در یک تعادل دو سویه، بهداشت و سلامت روانی از سویی از نتایج انتخاب و استفاده از راهبردهای مقابله ای مؤثر و متناسب با تغییر و تنش محسوب میگردد و از سویی دیگر خود زمینه ساز فضای روانی سال است که در پرتو آن شناخت صحیح و ارزیابی درست از موقعیت تنش زا برای انتخاب راهکار مقابله ای مؤثر میسرمیگردد. به همین دلیل در این مقاله تلاش می شود تا راهبردهای مقابله ای متفاوتی که توسط افراد به کار برده می شود مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه بهره گیری افراد از این راهکارها در موقعیت های مختلف استرس زا بررسی می شود.
برای مقابله با استرس ها یا فشارهای روانی، راهکارهای مختلفی وجود دارد که شیوه مدیریت صحیح، آنها را به ما می آموزد.
راهبردهای مقابله با استرس
با رعایت و بکارگیری این روشها، می توانیم علاوه بر حل یا کم کردن مشکلات به آرامش پایدارتری دست یابیم و استرس خود را کنترل کنیم:
1- راهبردهای شناختی( خودآگاهی)
آگاهی یافتن از احساسات خود: از آنجایی که افراد از نظر سطح هیجانی با یکدیگر متفاوت هستند، گروهی زود هیجان زده شده، خوشحال یا مضطرب میشوند، گروهی دیرتر برانگیخته شده، حساسیت کمتری دارند؛ یکی از دلایل تفاوت، در ساختار ژنتیکی است و دیگری در محیط زندگی و نحوهی تربیت افراد است. با آگاهی از ساختار هیجانی خود ، کنترل بیشتری میتوان برفشارهای روانی ایجاد شده اعمال و پیشگیری کرد.
آگاهی یافتن از افکار خود: هنگام مواجه شدن با استرس، برخی افراد نگرش منفی نسبت به خود داشته، مهارتهایشان را دست کم میگیرند، بنابراین دچار اضطراب یا افسردگی یا. شده و این منجر به بروز رفتارهای نامناسب میشود، در حالی که اگر افکار خود را بشناسیم،میتوانیم افکار خود را کنترل کرده، استرس را از بین برده و پیشگیری کنیم.
آگاهی از چگونگی پردازش و تفسیر رویدادها: باید این مساله که چهطور موقعیتها را ارزیابی میکنیم؟ چه طور رویدادهایی را یادآوری میکنیم که با باورهایمان سازگارترند؟ باید توجه داشت که هر فرد متناسب با باورها و عقاید خود اطلاعات دریافتی را پردازش و ادراک میکند.
2- راهبردهای رفتاری
نظامهای پشتیبانی: استفاده از نظامهای پشتیبانی، از فشار روانی کاسته و اعتماد به نفس و شور زندگی را درما تقویت میکند.
مشاوران حرفهای: در زمینههای افزایش اعتماد به نفس و تفکر منطقی اگر نزدیکان یا خودمان نتوانیم کمکی کنیم باید از مشاوران کمک گرفت.
مشکل گشایی: نوعی مهارت عملی است که احساس توانمندی و تسلط بر اوضاع را افزایش میدهد.
آرامش: آرامش دادن به خود یکی از سودمندترین روشها برای مقابله با مشکلات است.
تلقین به خود: به صورت صحبت کردن با خود در مواجه شدن با مشکلات، هنگام عبرت گرفتن از رویدادها موثر است.
شوخ طبعی: مانع از آن میشود که تسلیم نتیجهگیریهای منفی شویم و در اطرافیان نیز تاثیر مثبتی دارد.
ورزش: ورزش نیز در احساس تسلط روانی بر خود موثر است.
پاداش به خود: به خاطر کارهای خوب به خودمان پاداش دهیم.
( مهارت مقابله با استرس، شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تاثیر آنها بر فرد است. به عنوان مثال اولین روز مدرسه، امتحان، از دست دادن اتوبوس، صحبت کردن در جمع، اولین روز کاری، از دست دادن عزیزان و. میباشد).
منبع:مقاله راهبردهای مقابله با استرس
آفرینندگی یا آفرینشگری یا خلاقیت، مهمترین و اساسیترین قابلیت و توانایی انسان و بنیادیترین عامل ایجاد ارزش است که در همهٔ ابعاد و جوانب زندگی وی نقش کاملاً حیاتی ایفا میکند. خلاقیت و نوآوری از والاترین ویژگیهای انسان است. همهٔ علوم، تولیدات، فناوریها، صنایع، ابداعات، اختراعات، هنرها، ادبیات، موسیقی، معماری و بهطور کلی اساس انواع تمدنها از ابتدا تاکنون و کلیهٔ دستاوردهای بشری، جلوههای گوناگونِ خلاقیت و نوآوری است. تمدن انسانی و زندگی وی بدون خلاقیت امکانپذیر نیست. .
ایجاد تحولی در کرسیهای نظریه پردازی هدفی است که این مقاله نشانه گرفته است. کرسیهای نظریه پردازی در وضعیت موجود, عملیات نظریه سنجی و نظریه شناسی را انجام می دهند, نَه نظریه پردازی را. در این مقاله با تعیین شاخصهای ده گانه ای برای خلاقیت و نوآوری که جوهره نظریه پردازی است, پیشنهاد شده است که موقعیتی علمی بر اساس شاخصهای یاد شده برای صاحبان فکر خلاق و ایده های نوین, فراهم شود تا در آن موقعیتها با کمک صاحب نظران به پرورش و تکمیلِ ایده و نوآوریِ خود بپردازند.
امروزه ثبات در محیط کار جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است جامعه امروز پیوسته دچار تحول و دستخوش دگرگونی است برای زیستن درچنین محیط متغییر و بی ثباتی نیاز به کارکنان و مدیران خلاق است اینک سازمانها باید نگرش ( آینده ای وجود ندارد بلکه آن را باید خلق کرد و فقط سازگاری با تغییر کافی نیست بلکه باید آن را دوست داشت) را در اذهان مدیران و کارکنان خود بوجود آورند امروزه سازمانها نمی توانند با دل بستن به توان بالای تولیدی و اجرای چند طرح خلاقانه بر رقبای کوچک فائق آیند
تمام موفقیتها و پیشرفتهای فرد و سازمان در گرو اندیشه بارور و پویا و موثر است از پیچیده ترین و عالی ترین جلوه های اندیشه انسان تفکر خلاق اوست.
از این رو سازمانها باید شرایطی را فراهم کنند تا استعداد و خلاقیت کارکنان بارور شده و همه آنها روحیه خلاقیت و کارآفرینی پیدا کنند و به راحتی بطور مستمر به صورت فردی یا گروهی فعالیتهای نوآوری خود را به اجرا در آورند.
منبع:مقاله دیدگاههای مربوط به خلاقیت
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین تنیدگی والدینی و سلامت عمومی در مادران دارای فرزندان خردسال و آزمودن روی آورد ضربه گیر اشتغال در یک بافت پرتنیدگی حرفه ای (پرستاری) اجرا شد. بدین منظور گروه نمونه ای به حجم 140 نفر (70 پرستار، 70 خانه دار) از مادران شهر رشت با روشهای نمونه گیری سهمیه ای (گروه پرستار) و در دسترس (گروه خانه دار) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شاخص تنیدگی والدینی (PSI)، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) و یک پرسشنامه حاوی گزاره هایی برای کنترل برخی از متغیرها بودند. آزمودنیها در دو نوبت ابتدا به شاخص تنیدگی والدینی پاسخ دادند و سپس پرسشنامه سلامت عمومی را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند که بین میزان سطوح تنیدگی والدینی دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد، اما تفاوت بین میزان سلامت عمومی دو گروه فقط در زیر ـ مقیاس افسردگی معنادار است. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که اثر اصلی تنیدگی والدینی بر سلامت عمومی معنادار است. اشتغال در سلامت عمومی هیچ اثر معناداری ایجاد نمی کند در حالی که اثر متقابل بین اشتغال و تنیدگی والدینی بر سلامت عمومی معنادار است. بدین صورت که اشتغال اثر منفی تنیدگی والدینی بر سلامت مادر را تعدیل می کند. این یافته ها با توجیه اهمیت دوره خردسالی در تجربه تنیدگی مادران خانه دار، بر پیامدهای روانشناختی و جسمانی زیان آور این تنیدگی و ضرورت طرح برنامه های پیشگیرانه حمایتی تاکید می کنند و نقش تعدیل کننده اشتغال حتی در وضعیتهای تنیدگی زای حرفه ای مانند پرستاری را مورد تایید قرار می دهند.
این پژوهش ازنوع پژوهش های همبستگی وتوصیفی است که هدف آن بررسی ارتباط بین تنیدگی والدینی با مکانیسم هایدفاعی نوجوانان است.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دخترسال سوم مقطع راهنمایی تحصیلیشهرمشهدبود. باروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای نمونه ای به حجم 200 نفر(200 دانش آموز و 200 مادر) انتخابشد. ابزارپژوهش شاخص تنیدگی والدینی (PSI) وپرسشنامه مکانیسم دفاعی بود.جهت تجزیه وتحلیل داده ها ازضریب همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید ونتایج بیان گراین بودکه : بین تنیدگی کلی والدینی (مادر) وخرده مقیاس های احساس صلاحیت والد،دلبستگی والد وافسردگی والد با مکانیسم های دفاعی رشد یافته فرزند رابطهمع ومعناداری وجود داشت وبین روابط باهمسر،انزوای اجتماعی، سلامت والد ومحدودیت نقش بامکانیسم های دفاعیرشد یافته رابطه معناداری وجود نداشت. بین تنیدگی کلی والدینی (مادر) وهمه خرده مقیاس های یاد شده بامکانیسم هایرشد نایافته فرزند نوجوان رابطه مستقیم ومعنادار وجود داشت .نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که برای مکانیسم های رشدیافته فقط دلبستگی والد وبرای رشد نایافته دلبستگی والد وسلامت والدپیش بینی کننده است.
منبع:مقاله تنیدگی والدینی
هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه میان رهبری خدمتگزار، اعتماد نسبت به رهبر و اعتماد سازمانی است. در این تحقیق،ادراک کارکنان از حاکمیت رهبری خدمتگزار در سازمان به عنوان مولفه تاثیرگذار بر اعتماد نسبت به رهبر و سازمان، مد نظر قرار گرفته است. روش پژوهش مبتنی بر تحلیل توصیفی و نمونه آماری شامل 150 نفر از کارکنان سازمان های مختلف بوده است. تحلیل داده ها نشان می دهد ادراک کارکنان از حاکمیت رهبری خدمتگزار، با اعتماد نسبت به رهبر و سازمان رابطه مثبت دارد. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد سازمان های با رهبری خدمتگزار، سطوح بالاتری از اعتماد نسبت به رهبر و اعتماد سازمانی را نشان می دهند. رهبری خدمتگزار می تواند موجبات بهبود عملکرد سازمان را فراهم نماید و تحقیق حاضر پیشنهاد می دهد که این امر از طریق تاثیر رهبری خدمتگزار بر اعتماد نسبت به رهبر و سازمان، تحقق می یابد
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی اثر دو بعد شناختی و عاطفی اعتماد به رهبر بر سطح هویت سازمانی اعضا از راه نقش متغیر میانجی اعتماد به سازمان است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. بدین منظور، برای جمع آوری داده ها از جامعه 305 نفری معلمان مدارس مقطع راهنمایی شهرستان چناران استان خراسان رضوی با استفاده از فرمول کوکران و بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 105 نفر از این معلمین با ابزار پرسشنامه برای سنجش متغیرهای مدنظر مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری مبتنی بر تحلیل مسیر و با نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج نشان داد که هر دو بعد اعتماد عاطفی و شناختی معلمان به مدیران مدرسه بر اعتماد کلی (مشتمل بر سه بعد اعتماد درستکارانه، وابستگی و متعهدانه) به مدرسه موثر است و از میان این دو متغیر پیش بین، متغیر اعتماد عاطفی به مدیر، قدرت پیش بینی کنندگی بیش تری برای اعتماد به مدرسه دارد. هم چنین، مشخص شد که در رابطه بین متغیرهای اعتماد شناختی و عاطفی معلمین به مدیران مدارس با متغیر هویت سازمانی، اعتماد کلی به مدرسه می تواند متغیر واسطه معتبری بشمار رود.
منبع:مقاله اعتماد به رهبر
درباره این سایت